English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8364 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bearing support U تکیه گاه متحمل بار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
sufferers U متحمل
sufferer U متحمل
sustainer U متحمل
defrays U متحمل شدن
defray U متحمل شدن
sustain U متحمل شدن
stick out U متحمل شدن
sustained U متحمل شدن
pass through U متحمل شدن
tolerant U شخص متحمل
obtruding U متحمل شدن بر
tolerantly U شخص متحمل
obtrudes U متحمل شدن بر
obtruded U متحمل شدن بر
obtrude U متحمل شدن بر
defrayed U متحمل شدن
defraying U متحمل شدن
bolsterup U متحمل شده
sustains U متحمل شدن
undergoes U متحمل چیزی شدن
to sustain a loss U متحمل خسارت شدن
undergoing U متحمل چیزی شدن
undergone U متحمل چیزی شدن
undergo U متحمل چیزی شدن
put-up U متحمل شدن برگزیدن
put up U متحمل شدن برگزیدن
ultimate bearing capacity U حداکثر فشار متحمل پی
probable error U خطای متحمل [ریاضی]
incurred U متحمل شدن وارد امدن
To go to great expenses . U خرج زیادی را متحمل شدن
incur U متحمل شدن وارد امدن
incurring U متحمل شدن وارد امدن
incurs U متحمل شدن وارد امدن
To incur some heavy expenses. U مبلغی غلتیدن (متحمل یا متضرر شدن )
To experience great hardships. U سختیها ومشقات بسیاری را تجربه کردن (متحمل شدن )
working lead U بار یا نیرویی که ساختمان یاجزیی از ان هنگام کارکردمعمولی متحمل میشود
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
lift strut U پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift wire U سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
disclaimer U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
disclaimers U عبارتی که مربوط به بسیاری از محصولات نرم افزاری است و بیانگر مسئول نبودن فروشنده در قبال ضررهای تجاری متحمل شده بخاطراستفاده از محصول میباشد
leanings U تکیه
lolled U لم تکیه
accumbency U تکیه
lolling U لم تکیه
lolls U لم تکیه
reliance U تکیه
atonic U بی تکیه
accents U تکیه
leaning U تکیه
loll U لم تکیه
accent U تکیه
accenting U تکیه
accented U تکیه
emphasis U تکیه
recumbency U تکیه
enclitic U بی تکیه
unaccented U بی تکیه
anchorages U تکیه گاه
anchorage U تکیه گاه
bolstered U تکیه دادن
prop U تکیه گاه
propped U تکیه گاه
leans U تکیه زدن
lean U تکیه کردن
leans U تکیه کردن
lean U تکیه زدن
leaned U تکیه زدن
leaned U تکیه کردن
propping U تکیه گاه
accentual U تکیه دار
to throw oneself on U تکیه کردن بر
catch-phrase U تکیه کلام
catch-phrases U تکیه کلام
heel rest تکیه گاه
to lean on a reed U تکیه بر اب کردن
to base one self U تکیه کردن
support roller U تکیه گاه
arm rest U تکیه گاه
backrest U تکیه گاه
boilerplate U تکیه کلام
saddle bearer U تکیه گاه
bridge seat U تکیه گاه
counterfort U دیوار تکیه
slump over U تکیه زدن
mahlstick U تکیه دست
maulstick U تکیه دست
point of support U تکیه گاه
postpositive U الحاقی و بی تکیه
support bearing U تکیه گاه
rest U تکیه دادن
recline U تکیه کردن
insists U تکیه کردن بر
rests U تکیه گاه
support U تکیه گاه
bearing U تکیه گاه
relies U تکیه کردن
relying U تکیه کردن
insisting U تکیه کردن بر
insisted U تکیه کردن بر
rely U تکیه کردن
stayed U تکیه مهار
bolsters U تکیه دادن
bolster U تکیه دادن
insist U تکیه کردن بر
fulcrum U تکیه گاه
reclined U تکیه کردن
reclines U تکیه کردن
rest U تکیه گاه
rests U تکیه دادن
anchoring U تکیه گاه
stand U تکیه گاه
anchor U تکیه گاه
anchors U تکیه گاه
stay U تکیه مهار
relied U تکیه کردن
elastic support U تکیه گاه ارتجاعی
bearing width U عرض تکیه گاه
anchorage distance U فاصله تکیه گاهی
bench wall U دیوار تکیه گاه
solid support U تکیه گاه جامد
core print U تکیه گاه ماهیچه
bow hand U دسته تکیه گاه
direct support U تکیه گاه بی واسطه
accentuated U با تکیه تلفظ کردن
accentuate U با تکیه تلفظ کردن
fixed support U تکیه گاه گیردار
free support U تکیه گاه ازاد
simple support U تکیه گاه ساده
support U تکیه گاه پایه
armpit U تکیه گاه ارنج
perceptual anchorage U تکیه گاه ادراکی
support conditions U شرایط تکیه گاهی
settlement of abutments U نشست تکیه گاه
movable support U تکیه گاه متحرک
support pression U فشار تکیه گاه
armpits U تکیه گاه ارنج
slogan U تکیه کلام شعار
slogans U تکیه کلام شعار
lateral support U تکیه گاه کناری
lateral support U تکیه گاه جانبی
indirect support U تکیه گاه بی واسطه
hinged support U تکیه گاه مفصلی
seat bars U میلههای تکیه گاه
accentuates U با تکیه تلفظ کردن
accumbent U تکیه کننده سرغذا
propped U تیر شمع تکیه
to lean out of the window U به پنجره تکیه دادن
propping U تیر شمع تکیه
journal U تکیه گاه اصلی
abutment U تکیه گاه نیمپایه
to lean against something U تکیه زدن به چیزی
rests U تکیه گاه استراحت
restraining support U تکیه گاه گیردار
journals U تکیه گاه اصلی
leans U تکیه دادن بطرف
leaned U تکیه دادن بطرف
lean U تکیه دادن بطرف
accumbent U تکیه دار خوابیده
rest U تکیه گاه استراحت
bearing plate U صفحه تکیه گاه
accentually U مطابق تکیه صدا
bearing stress U تنش تکیه گاهی
to lean against the wall U به دیوار تکیه دادن
prop U تیر شمع تکیه
accentuating U با تکیه تلفظ کردن
arch abutment U تکیه گاه قوس
anchoring effect U اثر تکیه گاهی
bearing pressure U فشار تکیه گاهی
support movement U تغییر مکان تکیه گاه
support U تکیه گاه تصدیق کردن
staddle U چوب دستی تکیه گاه
stiffened at the supports U تقویت شده در تکیه گاهها
support resistance U واکنش یا مقاومت تکیه گاه
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
to emphasize U تکیه کردن [زبان شناسی]
bolster U تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered U تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolsters U تکیه گاه حافظ دهانه پل
back U پشتی کنندگان تکیه گاه
backs U پشتی کنندگان تکیه گاه
accentuating U تکیه دادن تاکید کردن
bosses U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossing U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
accentually U بدانسان که تکیه صدارانشان دهد
accubation U تکیه دادن یادرازکشیدن سرخوراک
accentuates U تکیه دادن تاکید کردن
catchword U تکیه سخن مفتاح کلام
accentuate U تکیه دادن تاکید کردن
accentuated U تکیه دادن تاکید کردن
bearing pressure on foundation U فشار تکیه گاهی شالوده
bearing pile U تکیه گاه پایه کوب
boss U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
bossed U تکیه گاه یاتاقان شفت ها
spanned U فاصله دو تکیه گاه تیر
Recent search history Forum search
1شرکت ما متحمل ضررو زیان مالی زیادی شده است
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com